شب، خنده ، خدا، تلنگر


شب، خنده ، خدا، تلنگر
دیشب که خواهرم گفت جواب ارشد رو سایته داشتم فیلم « تسویه حساب » تهمینه میلانی رو می دیدم برام مهم نبود اما وقتی سی دی شماره دو فیلم رو گذاشتم برای اینکه خیالم راحت بشه! از دلشوره اینکه قبول نشده ام ( چون خیلی از سوالا و اسامی رو تا اون موقع ندیده و نشنیده بود) فیلم رو متوقف کردم و اومدم به سایت سازمان سنجش. شماره پرونده و بقیه چیزایی که خواسته بودو وارد کردم  واقعا از خنده منفجر شدم ساعت از یک و نیم نیمه شب گذشته بود ولی با صدای بلند خندیدم چون تو هر دو گرایش « علوم ارتباطات اجتماعی » مجاز شده بود. خندم از این بود که ای بابا شاید یک ساله که هیچ جزوه درسی نخوندم یه کتاب مرتبط نخوندم لااقل پارسال که مجاز شدم یه چند صفحه ای ( واقعا شاید ده صفحه خونده بود) ولی امسال چی؟!
به هر حال خدارو شکر می کنم که ناامیدم نکرد شاید مثل شبکه اجتماعی فیس بوک که گاهی یه دوست تلنگر می زنه خدا هم یه تلنگر بهم زده . خداجون بازهم خوبه مرسی.

گلهای کاکتوس

امشب همین نیم ساعت پیش رفتم تا گلهای زیبای کاکتوس هامو که شکفته اند رو ببینم و البته عکس هم بگیرم. نمی دونم چرا غنچه هاش به سمت مشرق باز می شن. خواهرم یه اصطلاحی گفت که الان یادم نیست یه چیزی تو مایه های سنتز و اینا . منظور این بود که گلها به طور طبیعی به سمت نور باز می شن . خلاصه که من منتظر میوه های این کاکتوسای نازنین هستم ببنیم چه مزه ایند. گلهاش که عطر ملایم و خوشی دارن. فکر می کنم این کاکتوسام امسال ۱۰ ساله شدن.!

اینم عکس گلهای کاکتوس

کلیپ روز ارتش

کلیپ روز ارتش

تلویزیون هم کارهایی می کنه! یه کلیپ ( نمآهنگ) پخش می کنه در مورد « روز ارتش ». تصویر که پخش می شه زیرصدایی که شنیده می شه آشناست. همینطور که تصاویر به همراه موسیقی پخش می شن متوجه می شید که آ ! درسته همون موسیقی سریال « فرار از زندان » است. خب چرا برای یه همچین اتفاق مهم ملی باید از یه کار معروف خارجی که شباهتی به مراسم این روز ندارده استفاده کرد؟ یعنی هیچ آهنگی توسط آهنگسازان کشور برای این روز و این مراسم ساخته و پرداخته نشده؟ یا شاید کم سوادی اون شخص یا اشخاصی که در تهیه تولید و بالاخره پخش تلویزیونی این کار موجب این طنز شنیداری - دیداری شده؟

فیلم سازی که برای فیلمش توضیح می ده!

فیلم سازی که برای فیلمش توضیح می ده!


فیلم ساز وقتی فیلمش به پایان می رسه و اکران می شه یعنی همه حرفشو گفته. پس اگه منتقدی یا مخاطبینش نظرشونو بیان می کنن باید و باید گوش کنه و در رفع این اشتباهات برای فیلم بعدیش درس بگیره نه اینکه بگه من اینو می خواستم بگم .

دیشب که برنامه «‌ هفت‌ » پخش شد یکی از مهمانانش خانم « تهمینه میلانی » بود. خیلی حالت تدافعی داشت. بد برخورد می کرد. تو حرف بقیه می پرید (دقیقا با همین لفظ می گم چون به دفعات این کارو انجام داد). وقی منتقد یا مجری حرفشو قطع می کردن ناراحت و عصبانی می شد و ادعا می کرد که نوبت منه و شما وسط حرف من نیایید و اصلا هم حرفشو حتی یک بار به احترام حرف مقابل که شروع به حرف کرد قطع نکرد ولی همانطور که گفتم مدام بین صحبت بقیه صدایشو بلند می کرد تا از فیلمش دفاع کنه.

تهمینه میلانی یه جمله رو مرتب تکرار می کرد اینکه «‌ اصول داره »‌ آخه این فیلم کدوم اصول رو می خواد بیان کنه؟‌اصول مهم مدیریت یا اصول بنیادین علم فیزیک یا اصول شناژبندی و ساختمان سازی؟

اولا «‌ اصول » این نقش اول فیلم آبکی به درد نخور و گنگ بود. من فیلم رو ندیدم ولی نویسینده و کارگردان فیلم فقط روی این کلمه تکیه داشت نه حتی توضیح اینکه این اصول چیه؟ در ثانی وقتی این قدر وقیحانه به منتقد توهین می کنه که مسخره اش کنه مثل بچه پروهای بی ادب زبان دراز که حتی مورد تشویق قرار می گیرن رفتار می کنه یا از حدس و گمان خودش برای توضیح اینکه چرا اون منتقد ( مسعود فراستی) از فیلمی بشتر نکات منفی می بینه یا مثبت  به مخاطب اون خود درونشو اون افکار به ظاهر مدرن و همه چی دان رو می کنه که من اینم اینقدر نمی خوام بفهمم چون دهانم رو باز کردم و گوشهامو گرفتم.

فیلم ساز مثل هر هنرمند دیگری در چارچوب همان اثر هنری فرصت بازگو کردن و ارتباط با مخاطب دارد. مثل یک طراح پوستر که هر آنچه مایل است برای مثلا یک فیلم یا یک جشنواره بیان کند و حتی ویژگی خاصی هم دارد فقط و فقط می تواند و مجاز است که در قالب همان صفحه پوستر همه این اطالاعات را به شکلی هنرمندانه و هنری و البته جذاب تصویر کند نه اینکه خود طراح هم کنار پوسترش بایستد و توضیح اضافت دهد.

« اخراجی ها ۳ »



جمعه رفتیم « اخراجی ها ۳ »

فکر نمی کنم خود آقای «‌ ده نمکی »‌ به تنهایی فیلم نامه این کارو نوشته باشه چون ظرافتهای این کار خیلی سنجیده و دقیقو البته زیاد بود و به نظر تراوشهای  ذهن بیش از یک نفر بود.

ما که تطبیقهای بیرونی جالبی تو این فیلم پیدا کردیم و کلی خندیدیم علی رغم اینکه خیلی هم به فکر فرو رفتیم!!!

باید یه روز هم قرار بذاریم بریم « جدایی نادر از سیمین » تعریفشو زیاد شنیدم.

اسدالله نیک نژاد و رسانه ها: یک بام و دو هوا

اسدالله نیک نژاد و رسانه ها: یک بام و دو هوا


اسدالله نیک نژاد معروف به اسی نیک نژاد متولد سال ۱۹۶۰ در تهران است. او فوق لیسانس کارگردانی سینما از دانشگاه هنر کالیفرنیا است. او کار در سینما با همکاری امیر قویدل با فیلم «برنج خونین» شروع کرد و سپس به آمریکا سفر کرد و در تلویزیون و سپس سینمای این کشور مشغول به کار شد.

در کارنامه تهیه کنندگی اسی نیک نژاد چهارده فیلم و سریال تلویزیونی به چشم می خورد. در بین این فیلم ها عناوینی دیده می شود که شهرت خود را مدیون بی پردگی و نمایش امیال جنسی انسان هستند، فیلم هایی که به هدف تحریک جنسی تماشاگر ساخته می شوند.





جمعه شب در برنامه « راز »  مهمان آقای نادر طالب زاده « اسدالله نیک نژاد » : کارگردان بود. تا اینجا یه مجری هست و یه کارشناس. اما اشکال کار در موجودیت این مهمانه . کسی که برای داوری همین جشنواره فجر اخیر دعوت شده بود و نیومد و کلی هم دعوت کردنش جنجال به پا کرد. روزنامه ها و سایت ها کلی از سوابق این آقا نوشتن و هاشم میرزاخانی، مدیرعامل انجمن سینمای جوان و قائم مقام جشنواره دعوت کننده اسی نیک نژاد رو متهم کردن که چرا ندونم کاری کرده. بالاخره « اسی » نیومد و قائله ختم به خیر شد! اما این همه بزرگ نمایی و افشاگری در مورد « اسی نیک نژاد » انجام شد چرا  دیگه رسانه ملی خطای مدیرعامل انجمن سینمای جوان رو تکرار کرد. یعنی !؟؟؟  



سریال «خاطرات کفش قرمز» که نیک نژاد یکی از مدیران تولید و تهیه کنندگان آن است، مجموعه ای است که هر قسمت ان چند بخش اروتیک با محوریت خاطرات یک زن ساخته شده است. سریالی که در نمایش برهنگی هیچ منعی برای خود قائل نیست. این سریال در پنج فصل (۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹) تولید شده است. یکی از کارگردانان این سریال زلمان کینگ است که با فیلم هایی پر از صحنه های اروتیک چون «ارکیده وحشی» و «انحرافات زنانه» شهرت دارد.
نیک نژاد همکاری خود با کینگ را در فیلم «دریای سیاه ۲۱۳» ادامه داد، کینگ در این فیلم محصول سال ۱۹۹۸ یکی از نویسندگان فیلمنامه بود. «دریای سیاه ۲۱۳» داستان عکاسی است که برای گرفتن عکس هایی به همراه رئیس و دستیارش سوار بر کشتی شخصی به دریا می روند. این فیلم ملغمه ای از اکشن، برهنگی و انواع انحرافات جنسی است.
همکاری نیک نژاد با کینگ و رافائل ایزنمن (کارگردان «دریای سیاه ۲۱۳») در فیلم «جایی به نام حقیقت» محصول سال ۱۹۹۸ ادامه یافت. داستان دوستی دختر یک مزرعه دار با یک گاوچران و پیدا شدن سروکله زنی است که تمامی عاشقان این دختر را اغوا می کند.
نیک نژاد و کینگ در سال ۱۹۹۸ در یک فیلم دیگر به نام «در دستان خدا» با هم همکار بودند. این فیلم به کارگردانی کینگ بود و رویه ای جدا از دیگر فیلم های این دو داشت.
سال ۱۹۹۹ زوج نیک نژاد تهیه کننده و کینگ کارگردان فیلم «شرم، شرم، شرم» را عرضه کردند، فیلم داستان زنی است که زندگی جنسی خود دچار سردرگمی شده است و به همین دلیل به انواع روابط تن می دهد.




پس از این در سال ۲۰۰۰ زلمان کینگ فیلمنامه «زنان در شب» را نوشت و کارگردانی کرد که تهیه کنندگی آن را نیز نیک نژاد برعهده داشت. فیلم روایت گر سه داستان سرشار از انحراف جنسی بود که خط داستانی آن بیشتر توجیهی برای نمایش اندام زنان بود.
نیک نژاد در سال ۲۰۰۲ یکی از تهیه کنندگان سریال ۱۳ قسمتی «ChromiumBlue.com» بود. سریال داستان علاقه یک مدل مرد به یک مدل زن بود. فیلمی سرشار از برهنگی و انواع انحرافات جنسی که زلمان کینگ کارگردان آن بود و در سال ۲۰۰۳ فیلمی نیز براساس آن و باز هم به تهیه کنندگی نیک نژاد ساخت.

گریم سریال « مختارنامه»

گریم سریال « مختارنامه»

چقدر در مورد گریم سریال « مختارنامه »‌ حرف های خوب و بزرگ گفته شد. مثلا سرپرست گروه گریم ـ مسعود ولد بیگی- و دستیارش  گفته اند که گریم این سریال به قدری خوب و حرفه ایه که برای همه ما یه کلاس درس و حتی دانشگاه بود. چون چیزهای زیادی یاد گرفتیم مثلا از روند کار گریم بازیگران فیلم و اسلاید و آرشیو تهیه کنیم که قبلا در هیچ سریال تاریخی این کار انجام نمی شد. خب چه خوب!

تا اینجا که باید تعریف و تمجید کرد و دست مریزاد بهشون گفت اما تو این بیست و سه قسمت که از پخش سریال مختارنامه می گذره گریم مختار به خصوص خیلی تغییر می کنه. یه وقت می بینی مختار زخمی شده اما تو همون قسمت گریم زخم و ریش و مقداری سفیدی مو و ریش تغییر کرده . یا تو یه قسمت مختار کمی مسن شده اما چند قسمت بعد که جلو میره مختار حتی جوان هم شده. این قضیه در مورد شخصیت حاکم کوفه که مختار رو به سردارسپهی منسوب کرد هم زیاد تو ذوق می زد.

نمی دونم با اینکه از گریم سریال « امام علی(غ) » اینقدر تعریف نشد و نگفتن که گریم ها ثابت بود تا جایی که می شده  و این حرف رو در مورد گریم سریال «‌ مختارنامه »‌ زدن پس این همه پس و پیش شدن گریم ها و  تغییرها و سوتی های  جزئی که خیلی هم تو چشم می زنن چیه ...؟

من و این همه خوشبختی محاله!!!

من و این همه خوشبختی محاله!!!

دوشنبه رفتم سایت « سنجش » تا کارت ورود به آزمون کارشناسی ارشد دریافت کنم. اما ... چی شد؟! چی کار باید کنم؟! چرا اسم رو پیدا نمی کنه؟ یعنی چی ؟ من که دیگه «‌کد رهگیری» هم دارم ( همه رو اینبار پرینت گرفتم)!

قضیه از این قراره که باید یه مبلغ دیگه به عنوان « مابه التفاوت » هزینه آزمون برای درخواست پیام نور و یا غیرانتفاعی پرداخت کنیم البته علاوه بر اون هزینه کارتی که قبلا برای ثبت نام خریدیم.

خلاصه چون یه بار پول داده بودیم دیگه نمی شد صرف نظر کرد یعنی از طرف سازمان سنجش این امکان نبود حالا بماند که برای همه رشته ها این دو امتیاز وجود نداره.


یه جمله کلیشه ای بگم و تمام:

ای کاش درس خونده بودم تا کارشناس ارشد می شدم. ( به امید آن روز /:) البته می خواستم چشمک باشه ها نشد!

دیکتاتور .مصر .حسنی مبارک

دیکتاتور .مصر .حسنی مبارک


یه دیکتاتور دیگه از کشورش فرار کرد از جایی که به مردمش خیانت کرد. گریخت. به کجا؟ تاریخ یه بار دیگه داره می لرزه صفحاتش دارن نو می شن. از کاغذ کاهی درمیان و براق و نو میشن. حسنی مبارک از مصر گریخت . راستی کی باید رهبری کنه این بخش از تاریخ رو آمریکا ؟ تاریخ نویسان آمریکایی ؟ مصری؟ مسلمان ؟ کی؟ اگه زمان اجازه بده همه چیز رو همگان دانند. فعلا خدا می دونه.

صدای این روزای من

 صدای این روزای من

این دو سه روزه که صدایم درنمیومد تو خونه تقریبا مشکلی نداشتم اما سر کار وقتی با مشتری حرف میزدم چون آروم و مثل پچ پچ بود اونا هم همونطور یواش حرف می زدن. بعضیا فکر می کردن کسی خوابه بعضیای دیگه هم فکر می کردن دارم چیزی می گم که بقیه نشنون. به هر حال اونا هم به طبعیت از من یواش و آروم حرف می زدن. ماجرایی داشتم.

این موضوع صدای من هم برای اکثرشون سوال شده بود. یکی که فکر کرد مشکل « تیروئید » دارم که نمی تونم حرف بزنم. یکی هم پیشنهاد کرد نشاسته بخورم. اما اونچه که همشون به هم شباهت داشتن آروم و پچ پچ حرف زدن مثل من بود.

خلاصه که « شیدا‌»‌ هم به شوخی می گفت فرزانه درد دلاتو به من بگو من می شنوم!

خدا رو شکر امروز حالم بهتره و کمی صدایم درمیاد.