شب، خنده ، خدا، تلنگر


شب، خنده ، خدا، تلنگر
دیشب که خواهرم گفت جواب ارشد رو سایته داشتم فیلم « تسویه حساب » تهمینه میلانی رو می دیدم برام مهم نبود اما وقتی سی دی شماره دو فیلم رو گذاشتم برای اینکه خیالم راحت بشه! از دلشوره اینکه قبول نشده ام ( چون خیلی از سوالا و اسامی رو تا اون موقع ندیده و نشنیده بود) فیلم رو متوقف کردم و اومدم به سایت سازمان سنجش. شماره پرونده و بقیه چیزایی که خواسته بودو وارد کردم  واقعا از خنده منفجر شدم ساعت از یک و نیم نیمه شب گذشته بود ولی با صدای بلند خندیدم چون تو هر دو گرایش « علوم ارتباطات اجتماعی » مجاز شده بود. خندم از این بود که ای بابا شاید یک ساله که هیچ جزوه درسی نخوندم یه کتاب مرتبط نخوندم لااقل پارسال که مجاز شدم یه چند صفحه ای ( واقعا شاید ده صفحه خونده بود) ولی امسال چی؟!
به هر حال خدارو شکر می کنم که ناامیدم نکرد شاید مثل شبکه اجتماعی فیس بوک که گاهی یه دوست تلنگر می زنه خدا هم یه تلنگر بهم زده . خداجون بازهم خوبه مرسی.

نظرات 1 + ارسال نظر
علی یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ http://e-mizegerd.blogfa.com

مبارک باشهُامیدوارم موفق باشی

ممنون امیدورام مرحله بعدی قبول بشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد