سلام.حالتون خوبه؟ چه خبرا؟ چه گذشت ؟ - زنبوری پر زد - در پهنه... - وهم. این سو ، آن سو، جویای گلی. - جویای گلی ، آری ، بی ساقه گلی در پهنه خواب ، نوشابه آن.. - اندوه. اندوه نگاه: بیداری چشم، بی برگی دست. - نی. سبدی می کن، سفری در باغ. - باز آمده ام بسیار، و ره آوردم: تیناب تهی. - سفری دیگر، ای دوست، و به باغی دیگر. - بدرود. - بدرود، و به همراهت نیروی هراس.
سلام.حالتون خوبه؟ چه خبرا؟
چه گذشت ؟
- زنبوری پر زد
- در پهنه...
- وهم. این سو ، آن سو، جویای گلی.
- جویای گلی ، آری ، بی ساقه گلی در پهنه خواب ، نوشابه آن..
- اندوه. اندوه نگاه: بیداری چشم، بی برگی دست.
- نی. سبدی می کن، سفری در باغ.
- باز آمده ام بسیار، و ره آوردم: تیناب تهی.
- سفری دیگر، ای دوست، و به باغی دیگر.
- بدرود.
- بدرود، و به همراهت نیروی هراس.
از سهراب
این مشکل فرهنگی تا یک قرن دیگه هم حل نمیشه
جالبه اینکه خود بانکی ها هم روی اسکانسها می نویسن
مردم از اینها یاد می گیرین دیگه
حکایت امام زاده و متولیه