طاعون زمان ما : آنفولانزای نوع A

طاعون زمان ما : آنفولانزای نوع A 

 

دوشنبه که رفتم دکتر ( البته متخصص ریه نه دکتر عمومی) وقتی ازم پرسید : « خب چه خبر ؟ » و منم گفتم آنفولانزا گرفتم ( با وجودی که حدود 20 روز قبلش واکسن زده بودم) تعجب کرد . نه به خاطر اینکه با وجود تزریق واکسن مبتلا شده بودم بلکه به این دلیل که می دید زنده ام.  

خانم دکتر از وحشت همکارانش تو بیمارستان حرف می زد چرا که روزی نیست که حداقل 5 یا 6 نفر بر اثر این ویروس نمیرن. گفت که این بیماری داره همه جوونای 15 تا 35 سال سر حال و قبراق و به ظاهر خوش بنیه رو می کشه.  

وقتی این حرفا رو زد و گفت که همون روز یه جوان 25 ساله که پدرش معاون یکی از دانشگاه های معروفه و مادرش هم پزشک  و تو امریکا زندگی می کنه و این جوون بعد از 48 ساعت تو بیمارستانشون مرد و هیچکس هم نتونست کاری براش بکنه تازه فهمیدم واقعا مریض بود.  

راستش واقعا مریض بودم احساس می کردم یه درد شدید از درون استخوانهام می زنه بیرون لرز شدید داشتم اصلا گرمم نمی شد ولی تب بالا داشتم آب بدنم رو هم از دست داده بودم خدارو شکر من زیاد آب می نوشم و از یه درمان گیاهی که شامل چندتا گیاه است استفاده کردم برای تسکین درد سینه ،همینطور از معجون شیر و عسل و دارچین هر شب می خوردم. قفسه سینه ام به شدت درد می کرد انگار آنژین شده بودم اونقدر بدنم درد داشت که فکر می کردم زونا گرفتم. ولی وقتی نقش زمین شدم سر صبح، مامان گفت تب شدید دارم نمی دونم چرا هذیون نمی گفتم . من سردم و بود و مامان پاشویه ام می کرد. لباسهای ضخیم زمستونی پوشیده بودم . خلاصه هر طور بود زنده موندم.  

کار به هیمنها ختم نشد، هفته بعدش هنوز حالم بد بود خب اون هفته رو تقریبا تو رختخواب بودم. یعنی نمی تونستم تکون بخورم، آخر هفته حالم بد شد اینبار بالا آوردم . سردرد کشنده که انگار مویرگ و رگ های یه قسمت سرم داشت پاره می شد. هنوزم درد دارم دکتر کرتون داده( بتامتازون) ولی من درد رو تحمل می کنم . اون روزی هم که رفتم دکتر ( دکتر عمومی)می خواست خواب آور بده که گفتم نه نمی خورم . با اینکه مریض بودم اما انگار از آدم از مردن بترسه مثل کسی که می دونه اگه تو سرما بخوابه می میره نمی خواستم بخوابم فقط مایعات می خوردم می خواستم چشمام باز باشه .  

نمی دونم شاید اگه به اون آدمایی هم که از این ویروس مردن مسکن و داروهای خواب آور نمی دادن شاید الان زنده بودن . خب دکترهای عمومی اینطورین دیگه تشخیص ویروس رو می دن اما نمی دونن که این ویروس خیلی سریع و اصلا روی ریه ها تاثیر می ذاره.  

آب بدن به هر شکل ممکن تخلیه شه( عرق ریزش یا ادرار یا اسهال) ممکنه همه علامتها تو یه نفر نباشه ممکنه مثل یکی از بیمارای خانم دکتر فقط تب داشته باشه .  

خانم دکتر می گفت چیزی راجع به تعداد واقعیه مرده های این بیماری  بدتر از طاعون رو اعلام نمی کنن اما حالا که بهتر شدم می فهمم که چرا ، یعنی واقعا دلیلش رو درک می کنم چون اگه من هم می دونستم که این بیماری اینقدر کشنده است شاید به این راحتی از بستر بیماری بلند نمی شدم . شاید خودمو می باختم. بقیه مردم هم همینطور ترس از مردنه که اونارو می کشه نه خود بیماری کشنده ویروس آنفولانزای نوع A. 

نظرات 2 + ارسال نظر
سپیده شنبه 23 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:35 ب.ظ

سلام. شنیده بودم مریض شده بودی خونه ما . ولی نمیدونستم به این شدت بوده . بابا خبر می کردی ما هم دلمون رو صابون می زدیم. آخه میدونی که دستپخت مامانت خوشمزه است !!! مخصوصاْ سیر ترشی هاش.
شوخی کردم. حالا حالت چطوره؟ زنده ای واقعا ؟ یا این روحته که دل از این وبلاگ نکنده ؟

اکبری دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:45 ب.ظ http://shirkola.blogsky.com

سلام
واقعا فکر می کنی این بیماری همون جوریه که دولتمردا می گن؟
باور نکن
این بیماری فقط یه سرپوش برا کارا و تبادلات سیاسی شونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد