رابطه گلوکز و رازداری!

بسیاری از ما گاهی، درست کاری را می‌کنیم که می‌خواستیم وارونه‌اش را انجام دهیم. برای نمونه هنگام صحبت کردن با کسی که او را تازه در یک مهمانی دیده‌ایم، مدام در فکر آن هستیم که اگر ما را به خوردن چای دعوت کرد مودبانه آن را رد کنیم. ناگهان بدون آن که متوجه باشیم، خودمان پیشگام شده و پیشنهاد می‌کنیم "می‌خواهید با هم ناهار بخوریم؟" برخی پژوهشها به دنبال دلایل علمی این وضعیت هستند.

به گزارش ایسنا، پژوهش‌ها چنین القا می‌کند که بیشتر محتمل است این گونه «تاثیرات وارونه» متناقض هنگامی رخ دهد که ظرفیت مهار شناختی ما کاهش یافته باشد، مانند زمان‌هایی که دچار فشارهای عصبی، حواس پرتی و یا شدیدا با کارهای دیگر مشغول هستیم.


بنابراین، عجیب نیست که بدترین اشتباهات خجالت آور ما بعد از یک روز طولانی از انجام کارهای گوناگون مانند سر و کله زدن با یک همکار پر دردسر، با فرزند پر سروصدا، و یا پس از گیر کردن در ترافیک سنگین رخ می‌دهد. فاصله زمانی زیاد میان دو وعده غذایی هم می‌تواند مشکل ساز باشد. گلوکز خون سوخت لازم برای کنش‌های عصبی را فراهم می‌کند. اگر قند خون خیلی پایین بیاید، شما ممکن است انرژی لازم را نداشته باشید که بتوانید جلوی زبان خود را بگیرید.

چگونه است که بیشترین تلاش‌های ما برای آن‌که به چیزی فکر نکنیم یا بر زبان نیاوریم، می‌تواند به آن منتهی شود که به همان چیز فکر کنیم و یا همان چیز را بگوییم؟ این پرسش کلیدی پژوهشی از سال 1987 - که دانیل واگنر استاد روانشناسی در هاروارد و همکارانش از شرکت کنندگان در مطالعه کلاسیک خود "خرس سفید" خواستند تا پندارهای خود را توصیف کنند- همواره مطرح بوده است.

افرادی که از آنان خواسته شده بود در مورد خرس سفید فکر نکنند، ابتدا افکار کمتری مرتبط با خرس سفید را در مقایسه با کسانی که از آن‌ها خواسته شده بود در باره خرس سفید فکر کنند گزارش کردند. اما، این وضعیت سپس با تاثیر وارونه دنبال شد که در آن شمار پندارهای مرتبط با خرس در میان گروه "فکر نکن" به میزان قابل توجهی بیشتر بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد