پارک وی

پارک وی


خانم ها آقایان سلام

می خوام براتون چند چشمه شعبده بازی و نیرنگ نمایش بدم. ولی توجه داشته باشین من درست برعکس شعبده بازی هستم که توی سیرک نمایش می ده. اون مطالب دروغی رو به صورت حقایق نمایش می ده ولی من حقایق رو به صورت وهم و خیال درمیارم...


(دیالوگی که رها قبلا اونو برای صحنه واقعی تمرین کرده و روی صحنه ای که برای اجرای تئاتر در خانه درست شده، بیان می

کنه)

یه فیلم دیگه از فریدون جیرانیه که به موضوع عشق می پردازه ، شاید بشه گفت عشقهای وارونه اما نه مثل قرمز اونقدر تلخ بلکه خیلی تلخ تر حتی تلخ تر از قهوه تلخی که رها دختر بازیگر نقش اول فیلم دوست داره .

گوشزدهای خوبی داره فیلم . از همون منظر که به جزئیات توجه کنید و شک کنید . خب اینجا بهتره مثل تصمیم کبری دیر تصمیم بگیرید.

بازی خوب و روان نیما شاهرخ شاهی که یه عاشق دیوونه است. یه دیوونه واقعی با اون نگاه های سرد و بی روحش ، اون تکرارهای بی جا توی زندگیش مثل فقط یه فیلمو دیدن (قصه عشق)، نمی دونم چرا رها (با بازی رعنا آزادی آور) که کوهیار عاشقش بود اونقدر دیر از تکرارها خسته شد بعد چرا  آخر فیلم یهو دیوونه شد حتی خشن تر از کوهیار روانی که می گفتن خیلی هم خطرناکه رفتار کرد.

سیمین ( آناهیتا نعمتی) که زن پدر رها ست یه روانشناسه . پدر رها ( شریفی نیا) یه برج سازه همیشه مسته. سیمین با ازدواج بدون تحقیق مخالفه و می گه باید بیشتر این خانواده رو بشناسن اما پدر رها می گه نیازی به این کارا نیست و رها و کوهیار در محضر بدون مراسم و حضور فقط یه شاهد از طرفین عروس و داماد ازدواج می کنن. محضر را مادر کوهیار ( بیتا فرهی) غرق کرده ! عین جمله اییه که کوهیار می گه .حتی وقتی برای شام همان شب می رن رستوران آنجا رو هم کاملا رزو کرده اند. 

سکانس بعدی دوماه بعد داخل خانه کوهیار و رهاست. پدر و زن پدری رها وقتی اونا از مسافرت دوماه برگشته ان فقط یه بار تلفنی باهاشون حرف زدن ! به نظر عجیب میاد چطور سیمین و رها که رابطه پذیرفتنی با هم داشته اند به این سرعت فقط به حرف زدن کوتاه بعداز مدتی طولانی و نه حتی دیدن و پیامک و ....  اکتفا کرده اند؟ پدرش که توجیه داره اما فکر نکنم مستی حتی باعث بشه یادش بره فقط یه فرزند داره!


فیلم پرداخت های خوبی داره بازی نیما شاهرخ شاهی ،حتی بازی کم ولی روان و باورپذیر نیوشا ضیغمی و بازی رعنا آزادی آور که اوایل فیلم چنگی به دل نمی زنه و کمی مصنوعیه اما با پیشرفت فیلم و خصوصا یک سوم انتهایی فیلم از اون حالت تصنعی بیرون میاد و میشه حس رو تو نگاهش دید. شاید اون شیوه بازی ابتدایی فیلم هم بخشی از جنس بازی آزادی آور بوده باشه.


یه حرفی تو فیلم که سیمین به پلیس می گه که چرا باید یه همچین آدمای دیوونه ای تو جامعه بین بقیه مردم باشن ؟جالبه یعنی خودش نمی دونه بیمارستانهای روانی حتی برای پذیرش افراد نیازمنددرمان و حتی خطرناک هم جای کافی ندارن و باید تو نوبت باشن یا فقط برای مدتی از اونا مراقبت میشه که همین باعث می شه با خانواده هاشون و  در میان مردم زندگی کنن. آدمای روان پریش با درجات مخلتفی از این بیماری هستن ،حتی ممکنه رو صندلی اتوبوس کنارمون نشسته باشن، طوری که شاید ترسیده باشیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهسا یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:32 ب.ظ http://iran.forum.st

سلام
اگه دوست داشتی بیا با هم بنویسیم
جات تو جمع ما خیلی خالیه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد